گلاب به روتون..خاطره است دیگه..
فضا خیلی زیبای توالت منزل.. فرگلم افتخار داده و داره به خودش فشار میاره که پی پی کنه..
بعد یه عالم زور و فشار و این حرفها...
یه تکه قلقلی می افته تو کاسه..
فرگل: مامان ببین چه کوچولوئه.. نازی .. گوگولی.. بودی بودی...
و من هم برا تشویق همراهیش می کنم..
فرگلم زور می زنه و دو تکه بزرگ می افته تو کاسه..
فرگل با شوق: مامانی ببین بابا و مامانش هم اومدند..
من در حالی که قیافه ام اینطوری شده بود باز همراهیش کردم و اون زحمت کشید دو تا گیلی گیلی و کوچولو برامون زایید...